♥، تا این لحظه: 8 سال و 20 روز سن داره

نفس من و بابات

بازم در انتظار گذر زمان

1394/11/6 8:35
نویسنده : هلن
170 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر خوشگلم

خوبی؟

الان دیگه کامل تکوناتو حس میکنم

کاش میشد هرماه برم سونو و ببینمت

ولی دیگه تا 8ماهگی سونو ندارم

عزیزم تکون که میخوری به باباییت میگم دستشو روت بذاره

ولی سریع دستشو میکشه

نمیدونم چرا میترسه

میگه یجوریه تو نمیترسی؟

ههههه

بی صبرانه منتظر اومدنتیم

بازم دوس دارم زمان بگذره

دوباره صبحها ضعف دارم و بی حوصله م خیلی وقتا

الان میخام بشه 22بهمن

چون دیگه آخرای بهمنه و ایشالا اسفند دو هفته اولش و میخام استعلاجی بگیرم

و دیگه از سرکار اومدن راحت میشم

و فقط میمونه دو هفته قبل نوروز

و همینکه 22بهمن اگه شد با خاله هات میریم قشم

و واسه اولین بار برات خرید میکنم

این پرهیجان ترین قسمت بارداریه

من تجربه داشتن بچه رو نداشتم و نمیدونم دقیقا چه چیزایی لازمت میشه

ولی هرچی خوشم اومد میگیرم

واسه دل خودم و خودت

***

دیگه عزیزم بگم برات که آخر هفته مراسم نامزدی پسرعموته

بعد مدتها داشتن یه جشن لازمه واقعا

***

خوب عزیزم فعلا

مراقب خودت باش

بووووس  

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان زهرا
7 بهمن 94 7:27
ای جونم خدا حفظش کنه گل پسرت رو برای منم دعا کن عزیزم
هلن
پاسخ
باشه عزیزم فدات